دیکشنری
grey headed
gɹe͡i hɛdɪd
فارسی
1
عمومی
::
موسفیدكرده، پیر، سابقه دار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
GREGORY
GREGORY POWDER
GREINER’S PATTERN OF ORGANIZATIONAL CHANGE
GREMIAL
GREMLIN
GRENADA
GRENADE
GRENADIER
GRENADINE
GRENVILLE OROGENY
GRESSORIAL
GREW
GREY
GREY ECONOMY INFORMATION UNIT
GREY FRIAR
GREY HEADED
GREY HEN
GREY HOUND
GREY MATTER
GREY PARTRIDGE
GREY POLL
GREY UNGUENT
GREY WARE
GREY WATER
GREY/GRAY
GREYBALLING
GREYBEARD
GREYHOUND
GREYISH
GREYLAG
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید